دفاع از حقوق دگرباشان

دفاع از حقوق دگرباشان

۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

هـمجــنســگــرایــی و هــمجــنســبـــازی دو لغت ودو تعریف کاملا مجزا


هـمجــنــس گــرايي يا تعلق عاطفي و جنـسي به جنـس موافق ؛ امروزه ديگر لغت نامانوس و نا آشنايي به نظر نمي رسد. امروز در اقصي نقاط جهان ؛ هـم جنـس گـرايان به عنوان بخشي از شهروندان جامعه زندگي مي کنند و بسياري جوامع حقوق آنان را به رسميت شناخته اند
اما در اين زمينه با دو لغت و دو تعريف کاملا مجزا روبرو هستيم که گاهي به غلط مترادف هم تلقي مي شوند. در تعريف نخست ؛ هـمـجنـس گرايي ؛ با داشتن بار معنايي گرايش ؛ به يک گرايش و کشش فطري اشاره دارد که مي بايست لزوما در نهاد فرد قرار داشته باشد. اما هـمجنـس بـازي ؛ با همراه داشتن بار معنايي لغت بازي ؛ به يک تفنن جنـسـي و يک متد ارضــا نيازهاي عاطفي و جنــسي اشاره مي کند
جدل از آنجا آغاز مي شود که هـمجــنـس گــرايــي در برابر اين سوال قرار مي گيرد

فطري يا انتخابي ؟

اگر تمايل فطري ؛ عاطفي و جنـسي به جنـس مخـالف را حالت ايده آل و معمول فرض کنيم و بپذيريم که کشش و جاذبه به جنـس مخـالف درست همانند داشتن دو دست و دو پا و يک بيني نشانه سلامت جنـسي و ژنتيکي انسان محسوب مي شود ؛ مي توانيم هـمجـنــس گــرايي را يک حالت فطري و ژنتيکي خاص بناميم
البته لازم به ذکر است که کماکان در اين تعريف هـمجــنس گــرايي به عنوان يک حالت خاص محترم و همـجــنــس گرا به عنوان يک انسان صاحب حق و حقوق کامل شهروندي محسوب مي شود

هــمجـنـس گـرايي به عنوان يک انتخاب

اما اگر تمايل جنسي و عاطفي به جنـس مـوافق را يک نوع از انواع ارتباطات قابل انتخاب انساني در نظر بگيريم ؛ با اين تعريف که هر انساني که بخواهد مي تواند آن را به عنوان يک تنوع و يک راه ارضـا غـرايـض خود انتخاب کند ؛ در اين صورت هـمجــنس گــرايي را يک متد قابل انتخاب دانسته ايم.
در اين حالت بايد بپذيريم که تـمايل به جنـس موافق نيز همانند تمايل به جنـس مخالف در نهاد فطري اکثريت انسان ها وجود دارد و تنها اين روش هاي تربيتي بوده که يکي را بارور کرده و ديگري را خفته نگه داشته است. بر همين اساس هر لحظه ممکن است تحت شرايط اجتماعي و فرهنگي و تربيتي ؛ اين حس فروخفته بالفعل گردد و در تمايلات انسان نمود پيدا کند

هـمـجنـس گـرايي نمي تواند انتخابي باشد

روش هاي تربيتي و تاثير تربيت در زندگي انسان از گذشته تا به امروز درگير محدوديت هايي ست که بر همين اساس نمي توان پذيرفت هـمجنـس گــرايي هم دقيقا همانند تمايل به جنـس مخالف در نهاد همه انسان ها و به همان شدت وجود داشته باشد
انحصاري بودن روش هاي توليد مثل به ارتباط زن و مرد ؛ باعث شده است که ايده آل ترين تعريف خانواده در انحصار تمايل به جنـس مخالف قرار گيرد و چون روش توليد مثل ؛ يک بحث تربيتي نيست ؛ مي توان نتيجه گرفت که همـجنــس گـــرايي که حالت خاص از تـمايلات جنـسي و عاطفي ست نه يک حالت عمومي

هـمجــنس گــرايي بيماري نيست

بيماري حالت خاصي از شرايط ژنتيکي و رواني ست که به دليل مشکلاتي که براي فرد مبتلا فراهم مي کند نيازمند درمان است و اصولا -حتي با شانسي بسيار اندک- با درمان قابل معالجه است. اما هـمجنــس گــرايي با اينکه يک حالت خاص ژنتيکي و رواني ست اما نيازمند درمان نيست و اصولا با درمان قابل معالجه نيز نمي باشد. پس از تعريف بيماري خارج است

همجنس بازي چيست ؟

هـمجنــس بــازي ؛ انـحراف جنـــسي ناشي از شرايط اجتماعي ؛ فرهنگي و تربيتي ست که در فردي که فطرتا هـمجنــس گرا نيست ظهور مي کند. مثلا در شرايط فشار و سختگيري پيرامون مسائل جزئي جـنسيتي ؛ افرادي به ناچار و به علت دسترسي بهتر به هم جنسان خود ؛ براي ارضا غـرايـض جنـسي به همـجنــس بـازي روي مي آورند. در اين حالت اگر اين شرايط ادامه پيدا کند ؛ فرد به اين شرايط عادت کرده و فطرت اصولي جنـسي اش که همانا تمايل به جنـس مخالف است به مرور تضعيف مي شود و به غلط تصور مي شود که اين فرد همـجنـــس گــــراست
همين طور در شرايط بي بنـد و بـاري جنــسي ؛ هـمجنـــس بــازي بسيار مشاهده شده است. فرد در اين شرايط به دليل غوطه ور شدن در مسائل جنــسي ؛ دچار يک تـــنوع طلــبي بيمار گونه مي شود و به انـــحرافات جــنســـي دچار مي شود. انـــحرافـــات مـــازوخيـــستي ؛ آزار طلبي و همـــجنـــس بازي شايع ترين نمونه هاي انــحرافـــات در شرايط بي بـند و بــاري جنـــسي هستند.
ديگر عامل جدي بروز انـحراف هــمجـــنس بـــازي ؛ عدم آگاهي کافي از روش ها و اصول ارتباط جنــسي کامل و سالم با جــنس مخـــالف است. معمولا زناني که در ارتباط جنــسي خود با مردان دچار يک نوع مردســالاري عميق جنسي و به نوعي بهره کشي و آزار شده اند و حقوقشان در آميــزش جنـــسي به هيچ گرفته شده است ؛ پس از مدتي دچار سرد مزاجي و زدگي و ترس از رواــبط جنــسي مي شوند. در اين مواقع احتمال خطر همــجنــس بــازي به وجود مي آيد. چون در اين گونه موارد فرد به يک نفر از جنس خود بيشتر و بهتر مي تواند اعتماد کند و نزديک شود
پس همــجنـــس بازي بر خلاف هــمجـــنس گـــرايي يک بيماري محسوب مي شود که مانند همه بيماري هاي رواني نيازمند درمان است

همجنس گرايي محترم است

به نظر مي رسد کمتر کسي باشد که همــجنـــس گـــرايـــان را به عنوان انسان هايي صاحب حق و حقوق شهروندي به رسميت نشناسد. همــجنــس گرا انساني است که بنابر نوع خلقتش و بر اساس غريـضه و فطرت خدادادي ؛ به هـمجـــنســان خود متمايل است و اين هرگز نمي تواند به عنوان جرم و انحراف تلقي شود
البته چون هــمجــنــس گــرايي هم در جوامــعي مانند جوامع ما يک نوع تــابو و گناه تلقي مي شود ؛ معمولا افراد همــجنـــس گـــرا تا سالهاي سال در يک ابهام عذاب آور جـــنســـيــتي و چه بسا مورد سو استفاده و آزاد قرار مي گيرند. به همين دليل ايجاد آموزشهاي دانشگاهي و مدرسه اي در اين زمينه و تشريح نشانه هاي آن ضروري به نظر مي رسد. همين طور وجود نهادي خاص که به صورت يک سازمان غير دولتي (در داخل ایران) به امور هـــمجــنس گــــرايان رسيدگي کرده و متولي امور آنان باشد ؛ صد در صد الزامي ست

واژه نامه جامعه +LGBTQAP


همانطور که می دانید خیلی از افراد #معانی_و_اصطلاحات_جنسی را نمی دانند و دید بدی نسبت به
همجنس گرایان، دوجنس گرایان، دوجنس گونگان و دیگر شاخه ها و دسته بندی های جنسیتی دارند
با توجه به اشتباه استفاده نمودن واژه هایی انگلیسی برای بیان گرایشات هم چنین سوالات زیاد دوستان عزیز ، ما بر آن شدم که واژه نامه را تهیه و ارائه نمایم تا از این طریق علاوه بر آگاهی رساندن در جا افتادن و کاربرد صحیح آن اصطلاحات کوشا باشیم.



+LGBTIQAP
این کلمه کوچک شده ی از واژه انگلیسیLesbian/Transgender/Bisexual/Gay/Queer/Intersex/Asexual  می باشد . که معمولا به جوامع " غیر دگر جنس گرا" گفته می شود .

Gender
جنسیت ، جنسگونگی . بیانگر خصوصیات و علایمی است که یک جامعه به عنوان خصوصیات "زنانه " و یا "مردانه " قبول دارد . برخلاف باور عمومی ،جنسگونگی در جوامع مختلف و زمان های مختلف متفاوت است.

Gender Identity
به معنی شناخت جنسی می باشد. به علافه و آگاهی جنسی و روانی یک شخص و روابط جنسی او گفته می شود که شامل سه زیر شاخه است ؛

1-هترو سکشوال یا دگرجنسگرا (Heterosexual)

2- بایسکشوال یا دو جنسگرا (Bisexual)

3- هموسکشوال یا همجنسگرا (Homosexual)


Heterosexual
به معنی دگر جنس گراست و پس از عام شدن واژه همو سکشوال از سال 1869 این واژه در مقابل آن ایجاد شد که نشانگر افرادی است که ارضای روحی ،جنسی و جسمی شان با جنس مخالف مقدور است.
 Metro sexual
زیر شاخه از دگر جنسگرایان هستند که به وضعیت پوشش، پیرایش و زیبایی خود اهمیت خاص می دهند و از حساسیت ویژه ای نسبت به این امر برخود دار هستند.
 Straight
به معنی صاف و مستقیم است. هم واژه ی دیگری است برای مشخص کردن دگر جنسگرایان در مقابل کلمه ی منحرف و یا کج (mislead)استفاده میشود.
Bisexual
کلمه ای است ترکیب شده ی انگلیسی و پسوند Bi لاتین که به معنی عدد دو میباشد و نشانه گر آن دسته از افرادی است که خشنودی جنسی شان را از هر دو جنس موافق و مخالف کسب می کنند
Pansexual
همه جنس گرا به تمامی جنس ها یا جنسیت ها گرایش جنسی دارد به عبارت دیگر در انتخاب شریک جنسی به جنس یا جنسیت او اهمیت نمیدهد

 Homosexual
به معنی همجنس گرا می باشد. برای انسان هایی کاربرد دارد که رضایت روحی ،جسمی و جنسی خود را درنزد همجنس خود می بیند . این واژه برای اولین بار در سال 1868 توسط کارولی م . کرتبنی در مکاتبات شخصی اش استفاده شد و یک سال بعد در یک سری دفترچه هایی که به جهت روشن سازی ماجرای لوط پیامبر و اقوام سدوم و عماره منتشر شده بود استفاده شد و نسل به نسل گشت و اکنون با گذشت بیش از 130 سال رسمیت خودش را پیدا کرده است.
Asexual
به معنی بی جنس است و بر خلاف تمامی دسته ها دیگر این گروه در روابط جنسی کاملا خنثی هستند و هیچ لذتی از داشتن آن نمی برند و کاملا خود را کنار کشیده و مجزا نمی کنند. در واقع این افراد حامل نا هنجاری در دستگاه جنسی خود ( تولید مثل داخلی ) هستند.
Heterosexism
این کلمه به معنی مکتب دگر جنس گرایی می باشد . یعنی ایجاد و گسترش پیش زمینه فکری دگر جنس گرایی در جامعه به گونه ای است که همجنس گرایی یا دو جنس گرایی ، رفتاری غیر طبیعی و نا هنجار تلقی بشود.
Transgender
این کلمه برای مشخص کردن افرادی است که به نحوی مثل پوشیدن لباس جنس مخالف با عمل جراحی جنسیت خودشان را کم رنگ کرده و جنس مخالف رانشان میدهند و به عبارت دیگر افرادی که هویت جنسی آنها با جنس گونگی فیزیو لوژیک آنها هم گونی نداشته باشد وشامل سه گروه دو گانه پوش ، دگر پوش و دگر جنس شده شده می باشند . مخاطبین این سه گروه عموما دگر جنس گرایان و یا دو جنس گرایان هستند..
Transvestite
این کلمه به معنی دگر پوش است و به کسانی گفته میشود که از پوشیدن و نمایش خود به صورت جنس مخالف احساس رضایت و خشنودی دارند . برخی اوقات این واژه و همجنس گرا مترادف یکدیگر استفاده میشود که اشتباه است. هرکدام معنای متفاوت را می سازند.
Transsexual
این کلمه یعنی دگر جنس شده و برای مشخص کردن افرادی به کار میرود که بطور راسخ جنسیت خودشان را انکار می کنند و جنسیت متضاد را انتخاب می کنند. عموما به کسانی گفته میشود که با عمل جراحی جنسیت خودشان را تغییر داده اند.
Queer
معنای تحت اللفظی آن «عجیب غریب» است ولی به هیچ وجه از آن در ترجمه تان استفاده نکنید چون در زبان انگلیسی حال تنها برای اشاره به اقلیت های جنسی به کار می رود. در گذشته به عنوان توهین به همجنسگرایان/ دوجنسگرایان/تراجنسی ها و... استفاده می شد. اما بعد از جنبش کوئیر در دهه هفتاد کاربرد لغوی اش عوض شد و به طور عادی نیز استفاده می شود. معادل فارسی آن «دگرباش» است که البته چندان رسا نیست.
خیلی از کلمات فوق دارای دو معنی هستند.